نقطه در دایره نمود و نبود


بلکه آن نقطه دایره بنمود

نقطه در دور دایره باشد


نزد آن کس که دایره پیمود

اول و آخرش به هم پیوست


نقطه چون ختم دایره فرمود

دایره چون تمام شد پرگار


سر و پا را به هم نهاد آسود

به وجودیم و بی وجود همه


به وجودیم ما و تو موجود

همه عالم خیال او گفتم


باز دیدم خیال او ، او بود

خوشتر از گفته های سید ما


نعمت الله دگر سخن نشنود